بهار

سالاي پيش دم عيدي تا ميومديم يادداشت بنويسيم سرويس پرشين بلاگ از كار ميافتاد و ديگه عيد تموم ميشد و ميرفت

امسال كه اومديم بلاگ اسپات و سرويس مشكلي نداره وقت پيدا نشد كه يه چيزي بنويسيم. هميشه يه جاي كار لنگ ميزنه

هنوز بعد از كلي دويدن كوهي از جوراب زير تخت مونده بايد شسته بشه وگرنه تا آخر سال جورابام نشسته ميمونه

حموم سال تحويل هم مونده كه اونم معمولا دقيقه نود و با آب سرد انجام خواهد شد

مثل هر سال اتاق آبي سالي آبي و سرشار از شادي و سلامتي و موفقيت رو براي همه آرزو ميكنه

تا سال بعد باي

بانو

:) اين هم حاصل دسترنج يك روز كاري در شركت

پشت تمام بغضهاي نشكسته
پشت تمام حرفهاي ناگفته
پشت تمام خاطرات آبي رنگ
پشت تمام منظره‌‌هاي قشنگ
ماوراي تمام روياها
توي قايقي كوچك، در تمام درياها
پشت سوسوي زرد پنجره‌ها
پشت آواي محزون حنجره‌ها
پشت تمام كاش ها و آه ها
انتهاي افق،‌ سرانجام تمام راه‌ها
پشت چين گندمزار
لابلاي قطره‌هاي باران بهار
زير نقرة مهتاب
انتهاي شب، نفسي مانده به خواب
پشت اشكهاي صاف و زلال
پشت تمام فرضهاي محال
پشت تمام داغ‌هاي نهان
پشت ترديد سرد واژه ها به زبان
در ذره ذرة وجود سِحرسحَر
در تمام راه، تمام طول سفر
آنسوي سرزمين‌هاي نه از جنس آب و خاك
چقدر دور! نه همينجا، در آستانة در
!بانو
تونشسته‌اي