جبر يا اختيار؟
موضوع جبر و اختيار انسان كه در يادداشت قبلي هم به آن اشارهاي شد را ميخواهم بيشتر راجع بهش بنويسم و از نظرات شما هم با خبرشوم. اين موضوعيست كه روي تمام كارهاي انسان اثر ميگذارد و تكليف معلوم نيست كه آيا اين ما هستيم كه داريم با اعمال و كارهايمان آينده خود را ميسازيم و يا نه اين راهيست كه از قبل معلوم شده و ما داريم روي خط مشخصي بدون اينكه خودمان هم متوجه شويم حركت ميكنيم
در باب اين بحث، عده اي به شدت جبر گرا هستند و معتقدند كه تمام كارهاي انساني از روي اجبار بوده و پديدهاي بهعنوان اختيار وجود ندارد و هرچه كه در نظر ما اختياري جلوه ميكند از قصور ادراك ماست كه علل اصولي آنهارا ناديده ميگيريم. اسپينوزا كه از فلاسفه جبر گراست ميگويد: اين اشتباه كه كارهاي انساني از سر اراده و اختيار صورت ميگيرد مانند اين است كه حلقه انگشتري در انگشت انساني گمان كند كه در حركت به دور انگشت اختياري دارد
عده اي ديگر هم معتقد هستند كه كارهاي انساني هم اختياري هستند و هم اجباري. هر گروه استدلال ها و برهانهايي دارند. مهمترين استدلال طبيعي جبريون قانون علت و معلول است كه بيان ميكند كه هر پديدهاي معلول يك پديده ديگر است و اين زنجيره ادامه پيدا ميكند. بنابراين كاري كه از ما سر ميزند به علت معلول ديگري بوده است كه از دايره اختيار ما خارج است. من بيشتر مايلم كه از دايره استدلال و برهانهاي فلسفي بيرون بياييم و با نگاه ساده به اين موضوع بنگريم
يك انسان را در نظر بگيريد. او را به دنيا ميآورند و رنج و زحمت و دردسر ميكشد و اگر خطا و قصوري هم از او سر زد مجازات خواهد شد. اگر چه برخي ميگويند كه قبل از اينكه به اين دنيا بياييم در عالمي ديگر تمام اتفاقاتي را كه قرار است در اين دنيا سرمان بياييد مشاهده خواهيم كرد و قبول ميكنيم كه تمام آنها را ميپذيريم تا پا به اين دنيا بگذاريم. صحت و سقم اين نظر را نميدانم
اكنون اين انسان پا به اين دنيا گذارده است. او تركيبي خواهد بود از ژنتيك (خصوصيات غير اكتسابي والدين) و تربيت خانوادگي و اجتماعي ( خصوصيات اكتسابي). بنابراين اگراز اين انسان كاري سر زند كه مربوط به خصوصيت ژنتيكي او باشد و مستوجب مجازات باشد آيا اين مجازات حق اوست و يا او تاوان دنباله اي از نسلهاي پيش از خودش را خواهد داد؟
فرزندي در خانوادهاي پا به دنيا ميگذارد كه از كودكي با مفاهيمي همچون دزدي، خلافكاري و فساد آشنا ميشود. رنجي كه او خواهد كشيد آيا حق اوست. حال ميگوييم كه او بزرگ ميشود و خدا به او عقل داده. راه نشان داده، قرآن نازل كرده كه او خود فكر كند و راه هدايت را دريابد. آيا چنين كسي كه از كودكي با اين چيزها بيگانه بوده آيا منطقي است كه از او انتظار چنين تفكرات و تدبراتي شود. بسياري از صفات ديگر هم چه از لحاظ ژنتيكي و چه از لحاظ تربيت خانوادگي هستند كه تاثيرات بسيار مستقيمي در آينده و روند زندگي هر فرد خواهند داشت
علامه جعفري در كتاب جبر و اختيار به اين مباحث پرداخته است. مثلا در مورد وراثت بيان داشته كه درست است كه نميتوانيم منكر اين مساله شويم اما وراثت به طور قطع هم نميتواند در مجبور بودن انسان دخالت داشته باشد چه بسا از پدران و مادران تندخو فرزندان خوش اخلاق به وجود آمده است
صحبت ايشان درست اما بحث من اين است كه بالاخره افرادي هم هستند كه از پدران و مادران بد اخلاق و تندخو به وجود آمده اند و مانند آنها شده اند. نابساماني كه اينها خواهند كشيد تقصير كيست. البته تمام مسايل شامل خلافكاري و تند خويي و بزهكاري نيست. انواع و اقسام مواردي را ميتوان نام برد كه به طور مستقيم و غير مستقيم در زندگي هر فردي دخالت دارد. به عنوان مثال دختري را در نظر بگيريد كه در خانوادهاي متعصب بزرگ ميشود. جدا از تمام محروميتهايي كه زاييده تفكر محدود والدين اوست و او متحمل ميشود تمام وقايع مهمي كه در زندگي او اتقاق خواهد افتاد تحت تاثير تفكر والدين او كه خود او هم هيچ دخالتي درآنها ندارد قرار خواهد گرفت و زندگي آينده او رقم زده خواهد شد. به طور مثال او در دانشگاهي معتبر و در شهري ديگر و در يك رشته خوب قبول ميشود اما او اجازه نخواهد يافت كه به شهر ديگري برود و محكوم است كه در شهر خود و تحت نظارت والدين خود به رشته و دانشگاهي كه اصلا دوست ندارد برود. تاوان تمام رنجهاي رواني و نرسيدن به موفقيتهايي كه حق مسلم او بوده و از او صلب شده را چه كسي بايد بدهد
در بسياري از نقاط جهان تعداد بسياري از افراد قرباني تصميمات افراد ديگري ميشوند كه هيچ ربطي به آنها ندارد. كساني كه در جنگها بيگناه دچار زحمت و سختي ميشوند يا كشته ميشوند. كودكاني كه دستشان به غذا نميرسد و گرسنه ميمانند. تمام اينها سوال برانگيز هستند
اما چيزي كه من به ذهنم ميرسد اين است كه حتما حساب و كتابهايي در كار خواهد بود ولي فكر ميكنم كه حكمت و قانوني كه بر تمام اين امور حاكم است از محدوده ناقص عقل دودوتا چهارتايي بشر خارج است و براي همين هم هست كه هيچكس تا كنون به طور قطع نتوانسته شرح شفافي بر اين موضوع داشته باشد. شما چه فكر ميكنيد؟
.در يادداشت بعدي سعي خواهم كرد اگر فرصتي بود مستندات قرآني را در باب اين موضوع بررسي كنم
در باب اين بحث، عده اي به شدت جبر گرا هستند و معتقدند كه تمام كارهاي انساني از روي اجبار بوده و پديدهاي بهعنوان اختيار وجود ندارد و هرچه كه در نظر ما اختياري جلوه ميكند از قصور ادراك ماست كه علل اصولي آنهارا ناديده ميگيريم. اسپينوزا كه از فلاسفه جبر گراست ميگويد: اين اشتباه كه كارهاي انساني از سر اراده و اختيار صورت ميگيرد مانند اين است كه حلقه انگشتري در انگشت انساني گمان كند كه در حركت به دور انگشت اختياري دارد
عده اي ديگر هم معتقد هستند كه كارهاي انساني هم اختياري هستند و هم اجباري. هر گروه استدلال ها و برهانهايي دارند. مهمترين استدلال طبيعي جبريون قانون علت و معلول است كه بيان ميكند كه هر پديدهاي معلول يك پديده ديگر است و اين زنجيره ادامه پيدا ميكند. بنابراين كاري كه از ما سر ميزند به علت معلول ديگري بوده است كه از دايره اختيار ما خارج است. من بيشتر مايلم كه از دايره استدلال و برهانهاي فلسفي بيرون بياييم و با نگاه ساده به اين موضوع بنگريم
يك انسان را در نظر بگيريد. او را به دنيا ميآورند و رنج و زحمت و دردسر ميكشد و اگر خطا و قصوري هم از او سر زد مجازات خواهد شد. اگر چه برخي ميگويند كه قبل از اينكه به اين دنيا بياييم در عالمي ديگر تمام اتفاقاتي را كه قرار است در اين دنيا سرمان بياييد مشاهده خواهيم كرد و قبول ميكنيم كه تمام آنها را ميپذيريم تا پا به اين دنيا بگذاريم. صحت و سقم اين نظر را نميدانم
اكنون اين انسان پا به اين دنيا گذارده است. او تركيبي خواهد بود از ژنتيك (خصوصيات غير اكتسابي والدين) و تربيت خانوادگي و اجتماعي ( خصوصيات اكتسابي). بنابراين اگراز اين انسان كاري سر زند كه مربوط به خصوصيت ژنتيكي او باشد و مستوجب مجازات باشد آيا اين مجازات حق اوست و يا او تاوان دنباله اي از نسلهاي پيش از خودش را خواهد داد؟
فرزندي در خانوادهاي پا به دنيا ميگذارد كه از كودكي با مفاهيمي همچون دزدي، خلافكاري و فساد آشنا ميشود. رنجي كه او خواهد كشيد آيا حق اوست. حال ميگوييم كه او بزرگ ميشود و خدا به او عقل داده. راه نشان داده، قرآن نازل كرده كه او خود فكر كند و راه هدايت را دريابد. آيا چنين كسي كه از كودكي با اين چيزها بيگانه بوده آيا منطقي است كه از او انتظار چنين تفكرات و تدبراتي شود. بسياري از صفات ديگر هم چه از لحاظ ژنتيكي و چه از لحاظ تربيت خانوادگي هستند كه تاثيرات بسيار مستقيمي در آينده و روند زندگي هر فرد خواهند داشت
علامه جعفري در كتاب جبر و اختيار به اين مباحث پرداخته است. مثلا در مورد وراثت بيان داشته كه درست است كه نميتوانيم منكر اين مساله شويم اما وراثت به طور قطع هم نميتواند در مجبور بودن انسان دخالت داشته باشد چه بسا از پدران و مادران تندخو فرزندان خوش اخلاق به وجود آمده است
صحبت ايشان درست اما بحث من اين است كه بالاخره افرادي هم هستند كه از پدران و مادران بد اخلاق و تندخو به وجود آمده اند و مانند آنها شده اند. نابساماني كه اينها خواهند كشيد تقصير كيست. البته تمام مسايل شامل خلافكاري و تند خويي و بزهكاري نيست. انواع و اقسام مواردي را ميتوان نام برد كه به طور مستقيم و غير مستقيم در زندگي هر فردي دخالت دارد. به عنوان مثال دختري را در نظر بگيريد كه در خانوادهاي متعصب بزرگ ميشود. جدا از تمام محروميتهايي كه زاييده تفكر محدود والدين اوست و او متحمل ميشود تمام وقايع مهمي كه در زندگي او اتقاق خواهد افتاد تحت تاثير تفكر والدين او كه خود او هم هيچ دخالتي درآنها ندارد قرار خواهد گرفت و زندگي آينده او رقم زده خواهد شد. به طور مثال او در دانشگاهي معتبر و در شهري ديگر و در يك رشته خوب قبول ميشود اما او اجازه نخواهد يافت كه به شهر ديگري برود و محكوم است كه در شهر خود و تحت نظارت والدين خود به رشته و دانشگاهي كه اصلا دوست ندارد برود. تاوان تمام رنجهاي رواني و نرسيدن به موفقيتهايي كه حق مسلم او بوده و از او صلب شده را چه كسي بايد بدهد
در بسياري از نقاط جهان تعداد بسياري از افراد قرباني تصميمات افراد ديگري ميشوند كه هيچ ربطي به آنها ندارد. كساني كه در جنگها بيگناه دچار زحمت و سختي ميشوند يا كشته ميشوند. كودكاني كه دستشان به غذا نميرسد و گرسنه ميمانند. تمام اينها سوال برانگيز هستند
اما چيزي كه من به ذهنم ميرسد اين است كه حتما حساب و كتابهايي در كار خواهد بود ولي فكر ميكنم كه حكمت و قانوني كه بر تمام اين امور حاكم است از محدوده ناقص عقل دودوتا چهارتايي بشر خارج است و براي همين هم هست كه هيچكس تا كنون به طور قطع نتوانسته شرح شفافي بر اين موضوع داشته باشد. شما چه فكر ميكنيد؟
.در يادداشت بعدي سعي خواهم كرد اگر فرصتي بود مستندات قرآني را در باب اين موضوع بررسي كنم