گفت مشق نام ليلي مي‌كنم       خاطر خود را تسلي مي‌كنم      وبلاگ اتاق آبي

یکشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۷


در کنار بانو

سلام
اهه اهه (سرفه) عجب خاکی گرفته بود در و پنجره های این اتاق. تازه گوگل هم که اینجا رو هم تصرف کرده. ببخشید که من خیلی به روزم. نفعش به من رسید که با همون یوزر و پسورد جی میل وارد شدم و الا اثری از یوزر و پسورد قدیمی تو ذهنم نمونده بود.
توی این یک سال مشغول سرو سامون دادن به زندگیمون بودیم. رویارویی با زندگی جدید و مسوولیتهای جدید. ولی من اینجا رو فراموش نکردم. و همیشه سر میزدم اما فرصت نوشتن نبود. تک تک نوشته ها رو که میخونم یادش و خاطره هاش توی ذهنمه. یادمه که از این که مثل آدم کوکی باشم وصبح برم سر کارو غروب برگردم و جریان زندگی منو با خودش ببره بدم میومد و دوست داشتم که غرق این جریان نشم.اما خوب اونم یه ایده آل گرایی محض بود. ولی خوب خدا رو شکر یه نفر هست که این جریان رو واسم دوست داشتنی و هدفدار کرده و با تلاش وصف ناپذیری میخواد که از آرامشی که داشتم و دنیایی که داشتم دور نشم و مغروق جریان زندگی نباشم. بدون اغراق من اگر اینقدر میخواستم تلاش کنم پس می افتادم. ممنونم نیکی
(مقصد خود راه میتواند باشد)